«... به نظرم خاطرهها شاید سوختی باشد که مردم برای زنده ماندن میسوزانند. تا آنجا که به حفظ زندگی مربوط میشود، ابداً مهم نیست که این خاطرات به در بخور باشند یا نه. فقط سوختاند. آگهیهایی که روزنامههار ا پر میکنند، کتابهای فلسفه، تصاویر زشت مجلهها، یک بسته اسکناس ده هزار ینی، وقتی که خوراک آتش بشوند همه فقط کاغذند. آتش که میسوزاند، فکر نمیکند، آه، این کانت است، یا آه، این نسخهی عصر یومیوری است، یا یه زن قشنگی! برای آتش اینها چیزی جز تکه کاغذ نیست. همهشان یکیست. خاطرات مهم، خاطرات غیر مهم، خاطرات کاملاً به درد نخور، فرقی نمیکند - همهشان فقط سوختاند...»
هاروکی موراکامی، پس از تاریکی، برگردان مهدی غبرائی، کتابسرای نیک
بگذار چیزی بهت بگویم ؛میرزا زمین زیر پای ما خیلی محکم به نظر می رسد، اما اگر اتفاقی بیفتد زیر پایت راحت خالی می شود. اگر این بلا به سرت بیاید ، کارت زار است. دیگر هیچی مثل سابق نیست . آنوقت تنها کارت این است که آن زیر تک و تنها تو تاریکی سر کنی.
لایک