روز اول
شمعدانی گیاهی است که پایش آب هم ندهید طوری نمیشود. باز برمیگردد خانه و روزگار اصل خویش میجوید. دال بده ساقیا.
ولی نهایتاً معلوم آدم میشود خیلی این رفتن و آمدن تغییر خاصی ایجاد نمیکند در بک سری مسایل جزئی ولی شاید اساسی. مهم به قول رفیقمان «شدن» است و شدن ما قبل از این حرفهای رفت و آمد بود. نتیجهاش هم همین میشود که وسط میهمانی میروی با همبازی و تنها دوست کودکیات یک شمسالعمارهی مدرنی را تعمیر کنی و وسط قیر آوردن و قیف گرفتن، عرض دو ثانیه تمام بچگیتان بیاید جلوی چشمت و ببینی از شدن که کار گذشته باشد، فاصله و سالها و غیره کارهای نیستند. کارهای هم باشند غلط کردهاند تا اطلاع ثانوی.
آمدهام تبریز و گمانم مدتی اینجا و بعد یحتمل آنجای این خاک بلند.
یاشاسین تبریز یاشاسین میرزا .