روز ششم
حرف از شدن بود. گمانم نگارنده را دور برمیدارد گهگاه و فراموشش میشود شدن مراتب دارد. مرتبهای هست که به گمانم افتادن باشد بیشتر تا شدن. افتادنی از جنس دوزاری و حتی همان هبوط الکی. این هبوط هر چه که نخواهد، همسنگر را میخواهد، وگرنه همان خاکریز اول زرت آدمی قمصور میشود. کلا سقوط و هبوط باید دستجمعی باشد که سالها بعد از آن دوران طلایی بشود در غذاخانهای هشالهفت یاد دوران کرد، بی آنکه کسی حرفی از آن دوران بزند.