- خمیده پشت شدی ناخدا.
- حنجره‌ام خفه از شن است. موج‌ها بر پشتم می‌شکنند. دریا بر سینه‌ام سنگینی می‌کند.


نظرات:

ماهی ها دلتنگت شده اند ناخدا
دلشان می‌خواست از آب بیرون بپرند
مثلاً ماندند تا زندگی کنند اما ماندند تا بمیرند
تو رها کن خودت را ناخدا
تا دریا دوباره تو را نبلعیده کاری بکن



صفحه‌ی اول