\n"; ?> میرزا پیکوفسکی

- مرد چرا هرگز نباید بگرید قربان؟
- چون اگر بگرید، بر گریه‌اش پایانی نیست.


I know I am finished with a short story when I find myself going through it and taking out commas, then going through the story again and putting commas back in the same places.
Evan Connell, quoted by Raymond Carver


بعد برایت از قطارهایی می‌گویم که رفتن‌شان را تماشا کردم و قبل از خارج شدن‌شان از زیر سقف ایستگاه، رو برگرداندم و از پله‌ها پایین رفتم، یا شاید از ایستگاه‌هایی بگویم که ماند‌ن‌شان را تماشا کردم و پیش از اینکه کامل پشت سر بمانند، پنجره کوپه را بستم و کتابم را باز کردم.


یک روز آب را می‌گذاریم جوش بیاید، دو سه قاشق چای یاسمن بهش اضافه می‌کنیم، چند دقیقه صبر می‌کنیم دم بکشد، یک فنجان بزرگ برای خودمان می‌ریزیم و بعد می‌رویم دنیا را فتح می‌کنیم.


Beckett exposes the spiral whereby the more the mind circles around its impasse, taking pride in its resources of observation, so the deeper the impasse becomes, the sharper the pain, the greater the need to find a shred of self-respect in the ability at least to describe one's downfall. And so on. But understanding the trap, and the perversity of the consolation that confirms the trap, doesn't mean you've found a way out of it; to have seen through literary consolation is just another source of consolation: at least I've understood and brilliantly dramatized the futility of my brilliant exploration of my utter impotence.
Tim Parks, The Chattering Mind, NYR Blog


تا چند سال پیش شب‌ها حوصله‌ام از سکوت سر می‌رفت و برمی‌داشتم به دوست و آشنا و هر از گاهی دختری زنگ می‌زدم. خیلی وقت است عادتش از سرم افتاده و شب‌ها در سکوت محض پیش می‌رود. چند روز پیش دیدم نسخه‌ی آی‌پد تنها مجله‌ای که می‌خوانم در قسمت داستانش یک آیکن بلندگو دارد. زدمش و نویسنده‌ی داستان شروع کرد به روخوانی داستانش. دیدم بعضی هفته‌ها می‌گویند نویسنده‌ها یک بار هم داستان را برایشان بخوانند و می‌گذارند در نسخه آی‌پد مجله. گمانم ساعت سه صبح بود و دراز کشیده بودم. انتظار صدای گرم یک آدم را آن وقت شب نداشتم و خوشایند بود. دلم برای صدا تنگ شده بود.


[Reading] becomes dangerous ... when, instead of awakening us to the personal life of the mind, reading tends to take its place, when the truth no longer appeals to us as an ideal which we can realize only by the intimate progress of our own thought and the efforts of our own heart, but as something material, deposited between the leaves of books like a honey fully prepared by others and which we need only take the trouble to reach down from the shelves of libraries and then sample passively in a perfect repose of mind and body.
Marcel Proust, Days of Reading, Penguin


صفحه‌ی اول