echo "\n"; ?>
To say good-bye is to deny separation; it is to say Today we play at going our own ways, but we'll see each other tomorrow. Men invented farewells because they somehow knew themselves to be immortal, even while seeing themselves as contingent and ephemeral.
Jorge Luis Borges
خداحافظی کردن تکذیب جدایی است، میگوییم: امروز هر کس به راه خود میرود ولی فردا همدیگر را خواهیم دید. انسان خداحافظی را اختراع کرد چون خود را جاودان میدانست، حتی با وجود اینکه خود را تصادفی و ناپایدار میدید.
خورخه لوئیس بورخس
- این گربه حنایی کو؟
- اینجاست. بغل من زیر شال قایم شده. باز چه کرده؟
- سوتسوتکالسلطنه قیلوله میکرده، این هم رفته تو شیپورش فوت کرده.
- یعنی قیامت شد؟
- نه، اونقدر نفس نداره. همین طرفهای خودمون یک کم گرد و خاک شده، تو جنوب جهنم برف اومده، طبقه سوم بهشت چند تا جوی شراب و عسل قاطی شدن و مزهی زهرمار میدن. دو سه تا پری هم به سکسکه افتادن.
- باز به خیر گذشته.
- حالا چرا به خرخر افتاده پدرسوخته؟
- جاش گرمه.
-سختترین انتظارها کدام است ناخدا؟
- انتظار بندر
- سختیاش در چیست؟ نرسیدن؟
- در نماندن جانی برای انتظار کشیدن.